علیاف از سال ۲۰۰۳ رئیس باکو است و در این ۲۰سال با حمایتهای ایران و روسیه توانسته یک دوره ثبات را طی کند. حتی در آخرین جنگ با ارمنستان، پس از موافقت ایران و روسیه توانسته سرزمینهای اشغالشده متعلق به آذربایجان در قرهباغ را به این کشور برگرداند.
اما حالا او هوس کرده خاکهای سرزمینی آذربایجان را گسترش دهد و با اشغال استان سیونیک ارمنستان باریکه باقیمانده میان سرزمین اصلی آذربایجان و بخش تکافتاده نخجوان را تصرف کند. اتفاقی که ممکن است مثل جعبه پاندورا، حوادث فراوان و ناخوشایندی را در منطقه رقم بزند. بدون تعارف در نتیجه این اتفاق، سه آسیب بزرگ به منافع ملی جمهوری اسلامی ایران وارد میشود:
از بین رفتن اتصال زمینی ایران و اروپا:
ایران در طول چندهزار سال گذشته و بهویژه از دوره صفویان از طریق بخشی که امروزه با عنوان استان سیونیک ارمنستان میشناسیم با قاره اروپا ارتباط داشته است. اتباع ارمنی ساکن در این سرزمین همواره به شیعیان حاکم در سرزمین ایران نزدیکتر بودهاند تا پادشاهان اهل سنت حاکم بر سرزمین عثمانی. چنانچه این استان تابعیت آذربایجانی پیدا کند، این مسیر زمینی از دست ایران خارج خواهد شد.
تکمیل محور ترکی آذری و قدرت گرفتن ترکیه:
رابطه متقابل ایران و ترکیه همواره مبتنی بر همکاری همراه با تعارض منافع بوده است. در چنین رابطهای دوطرف همه تلاششان را میکنند تا توازن قدرت را حفظ کنند. اگرچه آذربایجان درذات خودش قدرت چندانی ندارد و نمیتواند بهتنهایی برای منافع ایران خطرناک باشد، اما پیوستن این کشور به ترکیه از طریق آرارات عملاً یک امتیاز مهم و بزرگ بهنفع آنکارا خواهد بود. امتیازی که تهران را در رقابت با آنکارا چندین پله عقب خواهند انداخت.
خطر هممرز شدن با صهیونیستها:
با اتخاذ سیاست همسایگی از سوی دولت سیزدهم، تعارضات منطقهای ایران به حداقل رسیده است. ماجرای سوریه تقریباً حل شده و رابطه ایران و عربستان احیا شده است. اوضاع لبنان گویا روبه آرامش است. رابطه با طالبان در حالت کجدار و مریز روبهفزونی است. عضویت ایران در پیمانهای منطقهای و جهانی قطعی شده و از همه مهمتر نفوذ آمریکا در منطقه کمتر شده است. در چنین شرایطی رژیم صهیونیستی که تنها دشمن استراتژیک و بنیادین ایران در منطقه است تلاش میکند جبههای جدید علیه تهران باز کند. مستعدترین فرد برای نقشآفرینی در این راستا الهام علیاف بیفکر است. اشغال استان سیونیک، این جرئت را به علیاف -که به نظر میرسد با صهیونیستها هماهنگ است- خواهد داد تا دردسرهای بیشتری علیه کشورمان ایجاد کند و بهاین طریق تلآویو دست بالاتری علیه تهران پیدا خواهد کرد.
در چنین شرایطی اما نگاهی به سابقه فعالیتهای منطقهای ایران در ۳۰سال گذشته چند نکته را روشن میکند: نخستین نکته اینکه تهران آشفتگی منطقهای را برنمیتابد. ایران با نگاه بلندمدتی که دارد، همواره تلاش کرده نظم منطقهای را حفظ کند.
دومین راهبرد تهران، ممانعت از برهم خوردن ژئوپلتیک منطقه بوده است. هشتسال دفاع مقدس، ایستادگی بر سر آرمان فلسطین، تأکید بر وحدت کشورهایی مانند یمن، سوریه و عراق و حتی اقداماتی مانند کمک به اردوغان برای نجات از کودتا از جمله کارهای ایران در این راستاست.
سومین راهبرد ایران در سالهای زعامت آیتالله خامنهای هم دور کردن درگیریها از مرزهای کشور است. حضور در سوریه، یمن، لبنان، فلسطین و حتی افغانستان و بوسنی نشان میدهد، ایران هم مثل دیگر کشورهای قدرتمند تلاش دارد درگیریها را دور از مرزهای خود مدیریت کند.
با چنین سابقهای احتمال ورود ایران به نفع ایروان در جنگ احتمالی آتی زیاد است؛ چراکه در نتیجه این ورود اولاً نظم از دست رفته در منطقه قفقاز، به این ناحیه برخواهد گشت و دیگر اینکه درگیریها در حاشیه مرزهای ایران فروکش خواهد کرد. اما پیش از آن تهران باید سنگهایش را با آنکارا وابکند تا درگیری در منطقه عمیق نشود.
نظر شما